خیلیا پرسیدن "mfers چیه؟" پس بذارید داستانشو تعریف کنم.
همه چی از ورود من به دنیای NFT شروع شد.
در مارس 2021 شروع به بررسی هنر دیجیتال (digital art) در [1] Super Rare کردم و یک حساب کاربری رو در آنجا ایجاد کردم. یه اسم لازم داشتم... هممون درباره ساتوشی و ارز دیجیتال میدونیم، ولی اینجا درباره هنر دیجیتال بود. یهو اسم "سارتوشی" به ذهنم رسید.
عکس پروفایل (pfp) همون عکس پیش فرض ناشناس تو SuperRare بود و چندتا اثر هنری هم خریدم.
بعدش همه چی برق آسا جلو رفت.
خلاصه بگم، عاشق کریپتوپانکها [2] شدم. از کاری که لاروا لبز بدون هیچ نقشه راهی انجام داده بود، خیلی خوشم اومد. اولین کریپتو پانکمو تو آوریل ۲۰۲۱ خریدم، یه پانک با موهاوک(موهای شاهینی) که سیگار میکشید.
بعدش "سارتوشی کریپتوپانک" وارد دنیای توییتر شد.
[1]پلتفرم سوپر ریر (SuperRare) یک بازار معاملاتی توکنهای غیرمثلی است، که محیطی جذاب و کاربر پسند را برای معاملات NFT فراهم کرده است، این پلتفرم به هنرمندان امکان مینت (MINT) آثار هنری خود را میدهد کاربران میتوانند این آثار را انتخاب کنند و بخرند یا در حراجی برای آنها قیمت ثبت کنند
[2]کریپتو پانک برای اولین بار در ژوئن 2017 (خرداد ۱۳۹۶) عرضه شد و توسط یک تیم دو نفره شامل مت هال (Matt Hall) و جان واتکینسون (John Watkinson) در استودیوی بازیسازی آمریکایی لاروا لبز (Larva Labs) توسعه یافت.
چندتا کریپتوپانک خریدم چون فکر میکردم داراییهای کم ارزش ولی با پتانسیل بالا هستن و به نظرم خیلی هم باحال بودن. وقتی یه دونه شو خریدم و فهمیدم که فقط ۱۰,۰۰۰ تا ازشون وجود داره، تونستم ارزش بالقوهشون تو آینده و پتانسیل بالاشون رو ببینم. ولی خب علاوه بر اینا فکر میکردم معامله کردنشون هم سرگرم کنندست و و اونجا بود که تابستون ۲۰۲۱ به "تابستون JPEG" تبدیل شد، هر هفته پانک میخریدم و میفروختم و خیلی بهم خوش میگذشت. حتی تو بعضی از رقابتهای خرید با کسایی مثل Deeze و بقیه دارندگان کریپتوپانک که باهاشون آشنا شدم، شرکت کردم.
در همین حال، من توییتهایی جوک یا میم توییت میگذاشتم و هم به مسخرگیهای دنیای واقعی و هم به دنیای عجیب و غریب NFT اشاره میکردم. بعضی چیزاها واقعا مسخره بودن، مثلا اینکه همه ادعا میکردن NFTای که تازه خریدن، بهترین اثری هنری بوده که تا به حال دیدن، انگار یک معجزه دیده باشن. برای همین درجواب چیزایی شبیه این: «وای خدای من، این هنر فوقالعادهست!» میگفتم : «رفیق، داری تو سوپرمارکت راه میری و اون فقط یه جعبه غلاته.»
من همچنین داشتم کارتون میکشیدم و بعضی از اونها رو توییت کردم، بعضیاشون خیلی ترند شدن و مردم گفتن باید چند تا از اونا رو به NFT تبدیل کنم. اونها رو روی پلتفرم Foundation (سایت فاندیشن یک بازار مخصوص برای خرید و فروش NFT هست که مبتنی بر شبکه اتریوم راهاندازی شده) مینت کردم و همیشه قیمت رزرو اولیه رو روی ۰.۱ اتریوم گذاشتم… اکثر مواقع درآمد رو نصف نصف با خیریه GiveDirectly تقسیم میکردم (بنیاد خیریه فوقالعادهای که به افراد فقیر کمک میکنه – چیزی که به نظرم دنیای ارزهای دیجیتال میتونه تاثیر زیادی روش بذاره).
توی اون دوره خیلی تو توییتهام از کلمات «مادرخراب» و «mfer» استفاده میکردم. گفتنش یه حس خوبی داره، مخصوصا اگه توی یه جمله مثبت باشه. حتما خودت هم امتحان کن، مثلا «صبح بخیر مادرخراب». این تبدیل به یه عبارت کلیدی شد.
یه شخصیت کارتونی کوچولو درست کردم که این رو می گفت و اون رو به صورت یک اثر هنری تک نسخهای روی Foundation آپلود کردم. با اینکه آموزش هنری کلاسیک (نقاشی و اینجور چیزا) دیدهام، اما این سبک کارتونی با همه چیزی که انجام میدادم و تجربه میکردم، از جمله ساختن میمهای مرتبط با دنیای NFT، همخوانی داشت.
فکر کنم باحالترین میمی که دیده بودم، اون قالب "برنده شدی پسر؟" بود که یه بابا خطی با پسر خطیش صحبت میکرد که پشت کامپیوتر قوز کرده بود و هندزفری گذاشته بود. این الگو الهامبخش بسیاری از میمهایی شد که درمورد زندگی یک NFT ساختم یا کشیدم.
“are you winning son?”
“i’m illiquid af dad”
«برندهای پسر؟»
«لیکویید شدم بابا»
چیزایی شبیه به این. فکر میکنم مورد علاقهام یکی بود که در روزی کشیدم که بازارها در حال سقوط بودند، بچه به چارتی که روی کامپیوترش پایین میرفت نگاه میکرد، آن را با دستانش میپوشاند و میگفت:
“fuck dad can you knock?”
«لعنت بابا، میشه در بزنی؟»
لحظهای کلیدی روزی بود که سیگاری روی دهن یه بچه کشیدم و اون رو با پسزمینه نارنجی همیشگیم به عنوان عکس پروفایل خودم گذاشتم. این بچه استیکی خام با هدفون و سیگاری که به سرعت دود میکرد و روی صندلی خمیده لم داده بود و بازوهای دراز خودش رو به سمت کیبورد برده بود، همه توییتها توسط آن مادرخراب سیگاری خندان زده میشد. فرقی نمیکرد یک میم یا شوخی یا نظریه در مورد اقتصاد NFT باشه، اون یارو اونارو تایپ میکرد - با یه حس مثبت اما همچنین با یه حس «بامن درگیر نشو» «اینجا وب ۳ هست و هرکاری دلم بخواد میکنم». سارتوشی این شکلی به نظر می رسه، داره با یه سیگار دیجیتال NFT درست میکنه و مزخرف توییت میکپه (فراموش نکنید بچهها سیگار کشیدن واقعی خطرناکه و خوب نیست).
چی میشه اگه هممون یه آدم عوضی درونمون داشته باشیم؟ هممون به یه شکلی آدمای بی خاصیتی هستیم که پشت کامپیوتر نشستیم و داریم تو دنیای جدیدی گشت و گذار می کنیم. هنرمند، کلکسیونر، سرمایه گذار، گیمر، معلم، هر چی که هستیم. چی میشه اگه بشه با یه مجموعه NFT این حس رو ثبت کرد تا هر کسی بتونه درون خودش رو پیدا کنه؟
این چیزیه که باعث الهامبخش شدن کلکسیون mfers شد. حالا این کلکسیون چه اندازهای باید باشه؟ فکر میکنم Gmoney یه بار گفته بود که کریپتوپانکها و میمونهای خسته میتونن به عنوان کلکسیونهای ۱۰ هزارتایی واقعا با آدمها ارتباط برقرار کنن چون این تعداد برای شکلگیری یه جامعه از مالکان مناسبه. (یه نکته جانبی : راستی من کل باشگاه قایق تفریحی میمون کسل (Bored Ape Yacht Club) رو کلا از دست دادم، تازه وارد دنیای کریپتوپانکها شده بودم که میمونهای کِسل لانچ شدن و کل قافله رو از دست دادم. کاری که میمونهای خسته کردن فوقالعادهست). به هر حال، من شروع کردم به طراحی فیگورهای آدمک چوبی برای یه کلکسیون ۱۰ هزارتایی از آدمهای عوضی مادرخراب (mfers).
باید شکل آدمکهای چوبی باشن تا ظاهر درستی داشته باشن، نه اینکه کمکاری شده باشه… باید جزئیات بیشتری داشته باشن، خطوط زیادی داشته باشن که بشه واقعا دیدشون، جوری که بتونی اثر دست هنرمند رو تو خلق همه لایه ها و ویژگی ها تشخیص بدی. اگه زوم کنی می تونی این رو ببینی، حتی با وزن خطوط با درجه تیرگی های مختلف. اما بازم باید همون آدمک چوبی عوضی باقی میموند ، نه زیادی صیقلی و نه زیادی کامپیوتری. آیا این اثر هنری فوقالعادهست؟ نه، بیشتر یه جورایی بامزهاست، اگه اهل این چیزا باشی و به اینا علاقه داشته باشی. یه بچه ۶ ساله میتونه اینو بکشه؟ نمیدونم لامصب، شاید اونا بتونن اسنوپی رو بکشن.
بعد از اینکه تو تابستون ۲۰۲۱ حسابی تو دنیای NFT غرق شدم، خواستم ادای احترامی به اونایی که اون موقع NFTهای نمادین به حساب میاومدن، داشته باشم. پس به سبک میم «تو داری برنده میشی بابا؟» ۲۱ تا طرح تک نسخه (۱/۱) کشیدم. تو این میمها یه شخصیت هست که داد میزنه «از NFTها دور شو، خطرناکههههه—اوه نههههه!!!» و بچه تو تصویر به یه NFT مثل میمون کسل، گربه باحال، کریپتوپ دیکبات، اسکوئیگل، رینگر، کارت ناکاموتو یا حتی خود بیپل تبدیل شده.
حالا، کی میدونه چطور باید کار توسعه رو به درستی انجام داد تا همه چیز درجه یک باشه و ماندگار بشه؟ با ریچارد (توئیترشو چک کن اگه نمیشناسیش) صحبت کردم و اون منو به همکاراش تو westcoastnft وصل کرد. تیم فوقالعادهشون (مثل سانتانا، وی، لیم و بقیه) رو روی این پروژه گذاشتن و بخش فنی رو به عهده گرفتن (قرارداد اتریوم، عملکرد ضرب NFT و …)، اینا رو همزمان با ساختن اثر هنری توسط من انجام میدادن.
تو دوره ساخت این مجموعه، پانک۴۱۵۶
و پانک۶۵۲۹ و بقیه داشتن راجع به مزایای بالقوهی آزمایش انتشار NFTها به صورت «حوزه عمومی» (مجوز CC0) توییت میزدن. تو این حالت، سازنده عملا حق تکثیر رو روی اثرش میزاره تا هر کسی بتونه از اون برای هر کاری (ساخت NFT خودشون، محصولات، کالا و غیره) استفاده کنه،در همین حال، بلاکچین اینو ثابت میکنه که صاحب اصلی NFT کیه و اون همیشه اون نسخه اصلی رو داره. پروژههای Nouns و Cryptoadz از Gremplin هم از این رویکرد استفاده کردن و این منو مجذوب کرد. تصمیم گرفتم با mfers هم همین کار رو بکنم، یه آزمایش بزرگ تو دنیای جدید وب۳.
بعد از حدود ۶۹۶۹ پیام با سانتانا تو westcoastnft (چون هی میخواستم تغییرات انجام بدم)، بالاخره آمادهی راهاندازی تو ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱ شدیم. قیمت ضرب روی ۰.۰۶۹ اتریوم تنظیم شد و اولین باری که دربارهی پروژه با کسی صحبت کردم، یه توییت تو روز قبل از ضرب بود، با یه لینک به صفحهی ضرب تو mfers.art. وایت لیستی ، هیچ تبلیغ با پولی، هیچچیزی نبود. سایت تو ۴:۲۰ بعد از ظهر (واضحه دیگه) بالا اومد و تو چند دقیقه مینت تموم شد. خوشحال و هیجانزده بودم ببینم دنیایی با mfers ممکنه چه شکلی باشه.
دنیای mfers که تصور میکردم، ایدهی سادهی «هممون عوضی (mfer) هستیم» رو به تصویر میکشید. هیچ پادشاه، حاکم یا نقشهی راه تعریفشدهای وجود نداره و mferها میتونن هر چیزی که به ذهنشون میرسه با این mferها بسازن. نمیدونستم نهایتا چه شکلی میشه و همین نکتشه…هیچکی نمیدونه. همچنین هیچ دیسکورد رسمیای وجود نداره. بعدش خود mferها یه «دیسکورد رسمی-غیررسمی» ساختن که حالا، طبق چیزی که شنیدم، هزاران عضو داره که کارهای فوقالعادهای انجام میدن. من تو اون نیستم، این با تصمیم خودم بوده. mferها برای آزمایش و ساختوساز به تایید یا نظارت من نیاز ندارن. ارزشمندترین چیزی که برای ارائه به دارندگان mfer میتونم انجام بدم، تقویت بهترین ایدهها و ساختههاشون برای رسیدن به مخاطبهای بسیار گستردهتره… و اضافه کردن ارزش از لحاظ قیمتی برای هولدرها، همینطور کارایی از جمله ارتباط با هنرمندایی که حاضر باشن NFT هایی که میسازن روی برای هولدرهای mfer قابل کلیم کنن
پروژه mfers در حال ساخته شدنه!
یک دنیای مجازی سه بعدی با کاراکترهای سه بعدی mfer و سیستم اقتصادی در حال توسعه داره. همچنین، لباسهای طرح mfer مثل هودی و کلاه، مشتقات mfer مثل mfers ahead (رو به جلو)، dead mfers (mferهای اسکلت باحال)، apemfers و کلکسیونهای تک نسخه (1/1) مثل mfers تو بهشت و هزاران مورد دیگه در حال ساخته شدن هستن. حتی یه کتاب mfers و چند تا آهنگ mfers هم وجود داره. توی توییتر چین هم فضاهای گفتگو در مورد mfers جهانی وجود داره. با این حال، در حالی که این متن رو مینویسم، mfers فقط حدود دو ماهه که به وجود اومده، همه چیز به معنای واقعی کلمه تازه شروع شده.
حالا که صحبت از ساختن شد، اینجا تمام تصاویر mfers (آپلود شده توسط santana از westcoastnft) برای هر کسی که می خواد ازشون استفاده کنه، قرار داره. (به خاطر داشته باشید که دستهای mfer فقط برای کامپیوتر نیستن، اینا میتونن برای استفاده از پیانو، قلممو، قوطی کنسرو، فرمان ماشین، فضاپیما، میز پوکر و هر چیز دیگه ای که mferها انجام میدن باشن.)
من اخیراً توییت زدم که "میتونید یه نقشه راه ترسیم کنید که مشخص کنه کجا میخواین برید، اما همچنین میتونید بذر بکارید و ببینید کجا رشد میکنن" – الان همه جا پر از بذر هست و خواهیم دید کجا رشد میکنن. خیلی زوده. این فلسفه پاسخهای زیادی رو که به کامنتهایی که همیشه دریافت میکنم، توضیح میده:
sartoshi you need an official discord
- no, we don’t; mfers built one for mfers [1]
سارتوشی، به یه دیسکورد رسمی نیاز داری
- نه، نیازی نیست؛ خود بچههای mfers یه دیسکورد ساختن.[1]
sartoshi you need to be in the discord as the leader
- no, i don’t…mfers are leading their own ways (but im happy to get the word out about many mfer creations and ideas[2]
سارتوشی، باید به عنوان رهبر توی دیسکورد باشی
- نه، نیازی نیست… بچههای mfers خودشون دارن رهبری میکنن (ولی خوشحال میشم در مورد خلاقیتها و ایدههای زیادی از mfers حرف بزنم)[2]
sartoshi you need a roadmap
- no, mfers are paving their own roads[3]
سارتوشی، به یه نقشه راه نیاز داری
- نه، بچههای mfers دارن مسیر خودشون رو میسازن.[3]
sartoshi you should do paid promos
- no, mfers move organically[4]
سارتوشی، باید تبلیغات پولی انجام بدی
- نه، بچههای mfers به صورت ارگانیک پیش میرن.[4]
sartoshi you need to send free mfers to this influencer or that celebrity
- no, those mfers are mfers just like us, mfer [5]
سارتوشی، باید به این اینفلوئنسر یا اون سلبریتی mfers رایگان بدی
- نه، اون mfer ها هم مثل ما mfer هستن، mfer.[5]
sartoshi we need to get more people to change their pfp to mfers
- no, people will do it if they feel like it [6]
سارتوشی، باید کاری کنیم افراد بیشتری عکس پروفایلشون رو به mfers عوض کنن
- نه، اگه بخوان این کارو میکنن.[6]
sartoshi nobody should sell mfers below a certain price
- no, mfers do what they want…we all mfers and they still mfers[7]
سارتوشی، کسی نباید mfers رو زیر قیمت خاصی بفروشه
- نه، بچههای mfers هر کاری میخوان میکنن… هممون mfer هستیم و اونها هم [8]هنوز mfer هستن.
sartoshi what’s the utility?
- mfers are the utility mfer…it’s like a cryptopunk but you can build whatever you want with it[9]
سارتوشی، کاربردش چیه؟
- خود mferها همون کاربرد mfer رو دارن… مثل یه کریپتوپانک هست که میتونی هرچیزی دلت میخواد باهاش بسازی.[9]
sartoshi will the floor go up?
- idk mfer[10]
سارتوشی، قیمت کف بالا میره؟
- نمیدونم mfer.[10]
sartoshi my kid can draw that u suck i hate nfts i hate u too
- lol cheers mfer [11]
سارتوشی، بچه من میتونه اینو بکشه، تو افتضاحی، از NFT ها متنفرم، از تو هم متنفرم
- [11] هاهاهاهاها دمت گرم mfer .
در نتیجه، هممون mfer هستیم و همهی mfer ها رو دوس داریم و صبح بخیر mferها، تازه شروع کردیم.